سلام
این رباعی بهانه ای بود برای به روز شدن...
این روزها که ذوق شعرم بگی نگی خشکیده! فقط وب گردی می کنم! گاهی جالبه. پیدا کردن وبلاگ ها و سایت های مختلف از آدمای مختلف...یکی از عشق میگه یکی از سیاست یکی تو کف دانلود آهنگه و عکسای فیلم های مختلف از جمله جومونگ!!!
اینا رو که نوشتم یادم افتاد به "تارنمای سبز" _همایش وبلاگ نویسان کازرون_
خلاصه امروز یه وبلاگی دیدم کلی از خوندنش دپرس شدم...حتما می پرسید چی بود؟ یه آغایی بود که داستان عشق خواننده های وبلاگش رو نوشته بود...ته همشم یکی از طرفین عشق می مُرد!!!
شاید بعضیا خوششون بیاد خب! واسه من که شاعرم بد نشد...حد اقل تو این اوضاع چند ماه (خدا کنه 7 ماه نشه!) قحطی شعر، دوباره ذوق منو یه تکونی داد...
دیشب به دلم زبان درازی کردم
با واژه ی "تو" قافیه سازی کردم
جرم منِ دیوانه فقط شعر نبود...
من با دم شیرِ عشق بازی کردم!
یا علی